رابهط بین شهر با اون حاشیه نارنجی آسمونش که ما رو به یاد فیلترینگ هوای قرمر غروب تو آلودگیهای تهران میندازه و طبیعتی که از مشاهده ابهت انسان،تمام کلک و پرش ریخته، اونقد یخ زده که حتی اون چند صندلی تنها هم نمی تونن آدما رو به آشتی با طبیعت ترغیب کنن. انگار انسان از طبیعت هم میخواد که از طریق سیم و کابل باهاش ارتباط برقرار کنه.
ناصر و مهدی اول از همه راه اندازی وبلاگ عکس رو به هر دوتون تبریک میگم و امیدوارم که موفق باشین. دوم این که از ناصر ممنون که باز خاطره ی قشنگ توچال رو برام زنده کرد
4 Comments:
ranghaaye molayemesh zibaaaaaaaaast. shayad ham manam ke khol shodam.
Nice ... !
سلام
یه توصیف خاص از این منظره:
رابهط بین شهر با اون حاشیه نارنجی آسمونش که ما رو به یاد فیلترینگ هوای قرمر غروب تو آلودگیهای تهران میندازه و طبیعتی که از مشاهده ابهت انسان،تمام کلک و پرش ریخته، اونقد یخ زده که حتی اون چند صندلی تنها هم نمی تونن آدما رو به آشتی با طبیعت ترغیب کنن. انگار انسان از طبیعت هم میخواد که از طریق سیم و کابل باهاش ارتباط برقرار کنه.
چطوری بود؟ خوشبینانه؟ بدبینانه؟ عاشق طبیعت؟ سیاسی؟ اجتماعی؟
به هر حال فکر کنم بد نبود اگرچه لزوما اعتقاد خودم نبود
خدانگهدار
ناصر و مهدی
اول از همه راه اندازی وبلاگ عکس رو به هر دوتون تبریک میگم و امیدوارم که موفق باشین. دوم این که از ناصر ممنون که باز خاطره ی قشنگ توچال رو برام زنده کرد
Post a Comment
<< Home